به گزارش مشرق، تجارت و ارتباطات روز افزون بین المللی باعث پیدایش و توسعه سازمانهای بینالمللی بوده است.
پیشرفت مکانیسمهای ارتباطی و گسترش تجارت بینالمللی نیاز به تاسیس نهادهایی را مشهود ساخت که براساس مقررات خاصی فعالیت میکنند.
سازمانهای بینالمللی را می توان اینگونه تعریف کرد: «سازمانهای بینالمللی به تجمعی از دولتها اطلاق میشود که براساس یک سند تاسیس(معاهده) تشکیل میشود و اعضای آن اهداف مشترکی را در چاچوب نهادها و کارگزاریهای ویژه با فعالیت مسمتر و مداوم دنبال میکنند.» (موسیزاده، 1393: ص29)
به طور کلی هدف از برقراری قواعد، مقررات و ضوابط گوناگون در مقیاس جهانی و نیز ایجاد سازمانهای بینالمللی، همواره حل اختلافات میان کشورها و جلوگیری از برخورد میان آنها، ایجاد روابط دوستانه و سرانجام برقراری یک نظم بین المللی پذیرفتنی و در نتیجه حفظ صلح بوده است.
یکی از ویژگی های نظام بین الملل آن است که اغلب محور و هسته اصلی آن تنها دو یا چند کشور خاصاند که مرکز ثقل نظام و سیاست بین الملل به شمار میآیند و روابط و اعمال سایر کشورها را زیر نفوذ خود می آورند. از این رو میتوان بزرگترین حامیان سازمانهای بینالمللی را دولتهای قدرتمند دانست چرا که سازمانهای بینالمللی را برای شکل دادن به نظم بینالمللی مطلوب خود ایجاد میکنند.
چین و نظم مطلوب
یکی از راهبردهایی که کشور چین برای افزایش نفوذ خود در نظام بین الملل و افزایش تاثیرگذاری در سیاست بین الملل در پیش گرفته است؛ رقابت با ایالات متحده است. کشور چین در سالهای اخیر به یک بازیگر مهم و تاثیرگذار در آسیا_پاسفیک تبدیل شده است. این کشور تا قبل از دهه1970میلادی قابلیتهای اقتصادی و نظامی چشمگیری برای برهم زدن توازن قوا در حوزه پاسفیک نداشت، اما با تغییرات و انتقال قدرت، تغییر رهبران و نیز تغییراتی که در سیاست خارجی این کشور به وجود آمد، رفته رفته برقدرت و نفوذ این کشور در منطقه و نظام بین الملل افزوده شد. رشد و توسعه اقتصادی، سیاسی و نظامی این کشور با اتخاذ سیاست درهای باز در دهه1970میلادی روبه گسترش نهاد به گونهای که این کشور امروزه به یکی از بازیگران مطرح در نظام بین الملل تبدیل شده است.
افزایش قدرت این کشور در نظام بین الملل سبب شده است تا این کشور در سراسر جهان با دیگر بازیگران نظام بین الملل، به ویژه آمریکا به رقابت بپردازد و با سیاستهای این کشور در حوزههای موضوعی مختلفی در جهان مخالفت کند. علاوه بر رقابتهای چین و آمریکا در مناطق مختلف جهان، در سالهای اخیر شاهد رقابتها، تقابل و تنشهای این دو کشور در سازمانهای بینالمللی و تلاش آنها برای کاهش نفوذ و کنترل یکدیگر و بهرهگیری از این سازمانها برای تحدید منافع و اقدامات و سیاستهای یکدیگر بودهایم. اقدامات چین در سازمانهای بینالمللی نظیر آ.سه.آن، شانگهای، سازمان تجارت جهانی و سازمان ملل برای افزایش نقش خود در مناطق مختلف جهان و نیز تحدید منافع ایالات متحده تلقی میشود.
برخی از سازمانهای بین المللی و رژیم های بین المللی برآمده از بازیگری ایالات متحده آمریکا در نقش ابرقدرت است. نظام سازمان ملل، نظام مبتنی بر قدرتهای پیروز جنگ دوم جهانی است که برای تثبیت این پیروزی، خود را با احتساب حق وتو، عضو دائم شورای امنیت کردند.
سازمانهای بینالمللی برای حفاظت و تثبیت برتری ابرقدرتها پدید آمدند. ایالات متحده آمریکا برای حفظ برتری خود، نظام برتون وودز و سپس بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی را تاسیس نمود. سازمانهایی که از ارکان و مروجان نظم آمریکایی در سطح جهان هستند. از سوی دیگر این ابزار برای اعمال قدرت آمریکا نیز میباشد.
اگر چه چین سعی کرده است در چارچوبهای نظم آمریکایی، خود را به جایگاه قدرتی بزرگ و بینالمللی برساند تا نظام ساخت آمریکا، بر موانع ابرقدرتی چین اضافه نشود اما همین خوشرفتاری نیز چندان برای چین فراغت لازم را ایجاد نکرده است.
چین سعی میکند از ظرفیتهای خالی برای ایجاد نظم جدید در عرصه بینالملل استفاده نماید. پیمان شانگهای از جمله سازمانهایی بود که شائبه ی آغاز حرکت به سوی یک نظم جدید از سوی چین، روسیه، ایران و دیگر کشورهای آسیای مرکزی و جنوب آسیا را ایجاد نمود. این حرکت چین به سمت تاسیس نهادهای اقتصادی و به چالش کشیدن یکی از مهمترین ارکان نظم آمریکایی یعنی صندوق بین المللی پول را به همراه داشت.
بانک سرمایهگذاریِ زیرساخت آسیا و نشانههای نظم جدید
شاید تاسیس بانک زیرساخت آسیا توسط چین را بتوان مهمترین گام برای تولد یک نظم بین المللی جدید دانست. بر اساس پیشنهاد دولت چین در سال 2013 میلادی، مقدمات تشکیل بانک سرمایه گذاری زیر ساخت آسیا فراهم شد و در اولین گام 22 کشور، به عنوان اعضای اولیه موسس جهت الحاق به آن بانک اعلام آمادگی نمودند و تفاهم نامه مربوطه در سال 2014 میلادی امضاء شد. این بانک الان 57 عضو دارد. ایران نیز از سهامداران و موسسان این بانک محسوب میشود و عضویت ایران در این بانک توسط مجلس دهم به تصویب رسید.
حضور کشورهای توسعه یافته و شرکای آمریکا، کشورهای درحال توسعه و قدرتهای نوظهور در این بانک که برخلاف خواست آمریکا میباشد، جایگاه این بانک را در نظم جهانی تثبیت کرد.
همسویی و همکاری کشورهای مختلف پیرامون ابتکار قدرتهای نوظهور بیانگر رشد جایگاه قدرتهای جهانی به خصوص چین درافکارعمومی و همچنین وجود ابتکارات قابل عرضه برای جهانیان در گفتمان این کشور است؛ ابتکاراتی که زمینه رسیدن به ارزش و گفتمان مشترک را فراهم میسازد. این گفتمان مشترک زیربنایی برای ایجاد نهادهای بین المللی مختلف است که بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیا از جمله آن است.
جمهوری اسلامی ایران نیز همواره به دنبال تغییر نظم موجود جهانی به سمت نظمی جدید است؛ از این رو از ابتکاراتی از این دست که نظام تک قطبی و رهبری آمریکا بر جهان را به چالش بکشد استقبال میکند. جمهوری اسلامی ایران می تواند فارغ از مشکلات موجود در صندوق بین المللی پول، از طریق بانک زیرساخت آسیا برای خود فرصتهایی را ایجاد نماید.
نتیجهگیری
چین برای رشد خود نیازمند ساختار متفاوتی در جهان است. ساختاری که محدودیتهای کنونی را برای چین نداشته باشد. از این رو از طریق فرصتهای موجود در نظم کنونی بینالملل برای ایجاد ارکانهای نظم چینی استفاده میکند. در سند چشمانداز بیستساله ایران، به چالش کشیدن جهان تک قطبی یک هدف محسوب میگردد از این رو ایران باید در راستای تغییر نظم تک قطبی بکوشد. یکی از اشتراکات ایران و کشورهای بریکس در تغییر نظام جهانی از تک قطبی به چند قطبی میباشد. از این رو نهادهای بین المللی همچون بریکس، شانگهای و بانک زیرساخت آسیا، کارکرد چندقطبی سازی نظام بین الملل را دارند. بدون شک نقش ایران در نظم پساآمریکایی نقش درخشانی است؛ نقشی که حاصل از قدرت گفتمانی و وجهه بینالمللی در به چالش کشیدن نظم ساختشده توسط آمریکا می باشد. لذا ایران باید از فرصتهایی که برای دستیابی به چنین هدفی برای او فراهم میشود، هوشمندانه بهره ببرد.
منابع:
1. موسیزاده، موسی. سازمانهای بینالمللی. چاپ22. تهران: نشر میزان. 1393.
2. بیلیس، جان و اسمیت، استیو. جهانی شدن سیاست: روابط بینالملل در عصر نوین. چاپسوم. تهران: ابرارمعاصرایران. 1392.
3. عامری، هوشنگ. اصولروابط بینالملل. چاپ ششم. تهران: نشر آگه. 1391.